دو دستی رو زانومون زدیم
دست به موهامون کشیدیم
یه روزی از زندگیمون
غمی بود افتابی نبود
مهتاب توی شنبه ها ام
غروب جمعه مونده بود
بزار بگم عزیز من
زندگی امروز منه
نباید عمرو گذروند
نباید افتاد تو تله
بگذریم از ترانه ها
از این دیار ،بهانه ها
میخوام فقط از تو بگم
از تو میگم ترانه هام
بوی نم بارون میدن
دوستدارم بی دلیل
اینو بهت اروم میگم
بیا بخندیم دوتایی
عمرمونم تباه نشه
میترسم از روزی که
شروعش اسمت نباشه
دستامونو بهم میدیم
یک دو سه از جا پا میشیم
زندگی و میخندیم و
غصه ها رو وداع میگیم
بزار حسودی کنه غم
به خنده های بی دلیل
میخوام بدونی عشق من
دیر و زود و همه دارن
حتی گلا شمعدونیا
منم همون که میسوزم و میسازم
به پات برات...
.................................................................................
یه نیمه شب تو دل شب
باید برهنه را بریم
باید غما رو یک به یک
تو خونه مون جا بزاریم
بزار ممیزی بشه این شعر من
بزار محاراجاتی باشه این شعر من
بزار بگن هر چی میخوان از من و اون
بزار برن افکارای بی واژگون
رفیق من دنیای ما سرابه
عشق و غم و خنده هاشم عذابه
بیا یه اینبار برهنه بمون
غم و بکش و زنده بمون